تحولات لبنان و فلسطین

۲۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۴
کد خبر: 513890

امام رضا باید بطلبد، این را در آخرین سفر یک روزه‌ام به مشهد فهمیدم. دوستی دلش گرفت و گفت: برویم مشهد و ۳ روز بعد، ما مهمان امام رضا بودیم؛ یک مهمانی از صبح تا شب.

امام رضا(علیه السلام) باید بطلبد

قدس آنلاین - امام رضا باید بطلبد، این را در آخرین سفر یک روزه‌ام به مشهد فهمیدم. دوستی دلش گرفت و گفت: برویم مشهد و ۳ روز بعد، ما مهمان امام رضا بودیم؛ یک مهمانی از صبح تا شب.

*وقتی امام رضا بطلبد، دیگر همه چیز مهیاست، از همراهان سفر تا بلیت. حتی ناهار حضرتی هم فراهم می‌شود و عجب هم برکت دارد، ۳ دعوت‌نامه برای پنج نفر. صاحبخانه دست و دلباز است دیگر.

*سالها پیش امام رضا من را طلبید، نوجوان بودم و چادر سر کردن بلد نبودم. چپ و راست تذکر از خادمان. سرانجام روز آخر سفر، چادر در دست و سرم آرام گرفت، موی از چادر بیرون نبود، اما بازهم داستان تذکر ادامه یافت، خاله‌ام خدا بیامرز، به خادم یادآور شد که موی بیرون نیست، خسته نکنید مهمان امام رضا را. یک بانوی خادم صورتم را می بوسد و می گوید: شما صاحب‌خانه‌اید.

*خادمان برای ایجاد نظم در حرم، قانون‌های متفاوت دارند. از اینجا زیارت کنید، نایستید، حرکت کنید. و بی‌خبر از همه جا من اما جلوی ضریح ایستاده‌ام بدون آنکه از مسیر مشخص شده حرکت کرده باشم. خادم می‌پرسد: از کجا آمدی؟ ... و من حیران از پرسش... ش. می‌گوید: از آنطرف باید می‌ آمدی. می‌گویم: من نیامدم، خودش من را آورد. خادم می‌گوید: قبول باشد اما واینسا... ا. من اما می‌خواهم جلوی صاحبخانه تا شب- که در خانه اش هستم- بایستم.

*صحن اصلی هستیم. می‌خواهیم زودتر به ضریح برسیم. وقت تنگ است خاصه که خوش گذشته و ساعت‌ها هم می‌دوند. با چوبش می زند به گلویم و می‌گوید: گردنت پیداست، می‌گویم: نیست و بی‌اعتنا می‌روم. خادم -به ادب میزبانی- هیچ نمی‌گوید.

*امام رضا-علیه السلام- میزبان خوبی است. شاید هم من دیگر آن نوجوان دل‌نازک سالها پیش نیستم که دلگیر شوم از تذکرِ موهایت را بپوشان یا خادم‌ها زبان به مهر گشوده‌اند که این تذکرِ نه چندان ملایم، از ذهنم می‌رود.

*زمان به سرعت می‌گذرد. سکوتی در سرم هست. دوست، فامیل، آشنا و خانواده از جلوی چشمم رژه می‌روند. هنوز اما چیزی از ایشان نخواسته ام. به حرمش چشم دوخته‌ام. سکوتی در سرم هست که انگار چیزی هم نخواهم خواست ... ای صاحب کرامت! شکرانه سلامت/ روزی تفقدی کن، درویش بی‌نوا را ...

*امام رضا باید بطلبد.   ...  بطلب مرا.  ... باشد که باز بینیم دیدار آشنا را.  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.